اما آیا احساس انسانیت سیاستمداران سنگدل و کاسبکار بلوک شرق و غرب موجب شد که صدام را آغازگر جنگِ ویرانگر بدانند و به آن اعتراف کنند؟ پاسخ به این پرسش هر چه باشد نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت و کتمان کرد که جنگ افزارها و سلاحهای پیشرفتهِ غرب و شرق، خوی حیوانی دیکتاتور عرب را چنان سخت برانگیخته بود که ارضای آن نه در شکست در هم آوردی با ایران اسلامیکه در تجاوزی دیگر به کشوری دیگر آرام میگرفت. حمله عراق به کویت درست چند ماه پس از مرگ رویای سلطه صدام بر خاورمیانه و جهان عرب چنان عُمال دست نشانده عرب و اربابان تمامیت خواه آنان را دچار وحشت کرد که دیری نپایید طومار این بعثی وحشی را در هم کوبیدند.
شورای امنیت سازمان ملل به سرعت رنگ عوض کرد و سیاست سکوت و بیتفاوتی را که ۱۱ سال در قبال ایران در پیش گرفته بود را کنار گذاشت و به سرعت دست به کار شد و متجاوز به کویت و متعرضان به مقررات جدیدالوضع را پای میز محاکمه نشاند.
پس از پایان جنگ تحمیلی هیاتی از سوی دبیرکل وقت سازمان ملل، خاویر پرز دکوئیار در سال ۱۳۷۰ به تهران آمد تا خسارتهای وارد شده به ایران را برآورد کند. در گزارش این هیات خسارتهای مستقیم به ایران ۹۷ میلیارد دلار برآورد شد که این عدد به اذعان مقامات سیاسی و کارشناسان اقتصادی کشورمان یک دهم خسارت ۱۱۰۰ میلیارد دلاری تخمین زده شده بود.
در گزارش دبیرکل وقت سازمان ملل به اعضای شورای امنیت آمده بود: از ۲۴ استان ایران پنج استان صحنه نبرد بود و ۱۱ استان دیگر هدف حملههای هوایی و موشکی مکرر قرار گرفت. این ۱۶ استان، دو سوم جمعیت ۵۰ میلیونی کشور را در خود جای میداد. مقامات کشورمان نیز بیش از ۵۰ شهر و شهرستان و نزدیک به ۴۰۰۰ روستا را به میزان مختلف متحمل خسارت اعلام کردند. آنان اعلام کردند در این جنگ ویرانگر تعداد زیادی روستا و آبادی نیز با خاک یکسان شدند که در آمار سازمان ملل متحد نیامده بود.
بر اساس گزارش هیات سازمان ملل کل واحدهای مسکونی تخریب شده بیش از ۱۳ هزار واحد و تعداد واحدهای با خسارت شدید ۱۹۰ هزار واحد اعلام شد و تاثیر مخرب جنگ بر مناطق مسکونی و غیر نظامیاسفبار توصیف شد همچنین در این گزارش اعلام شد حدود یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر از مردم کشورمان مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند.
گزارش سازمان ملل، خسارتهای وارد شده به تولید ناخالص ملی کشورمان را نیز در بر داشت. در این بخش از گزارش آمده بود: تولید ناخالص ملی ایران به قیمتهای ثابت از ۳۱۲۷ میلیارد ریال در سال ۱۹۷۹ به ۲۸۴۳ میلیارد ریال در سال ۱۹۸۸ و به ۲۰۴۸ میلیارد ریال در سال ۱۹۸۸ کاهش یافته است یعنی ۳۰ درصد سقوط کرده است. همچنین در بخش سرمایهگذاریها، کاهش چشمگیری اتفاق افتاد یعنی از ۵۷۵ میلیارد ریال در سال ۱۹۷۹ به ۲۹۴ میلیارد ریال در سال ۱۹۸۸ رسید.
این گزارش همچنین از آسیبهای گسترده به بخشهای صنعتی، کشاورزی، نفتی، ترابری، میراث فرهنگی،اقتصاد ملی، زیست بوم و مردم ایران پرده برداشت.
دوراندیشی امام خمینی در پیش بینی جنگ تحمیلی
رهبر فقیدِ دوراندیش و حکیم کشورمان با شناختی که از روحیه جلادان و دیکتاتورهای تاریخ داشتند پس از پیروزی بر دیکتاتور پهلوی همواره ابراز امیدواری میکردند مستضعفان جهان نباید اجازه دهند سران تمامیت خواه غربی و استکباری همچنان بر سرنوشت شان تسلط داشته باشند. ایشان در نوزدهم فروردین سال ۱۳۵۹ در پیامیبهمناسبت قطع رابطه سیاسی و دیپلماتیک آمریکا با ایران با ابراز خوشحالی از این موضوع، بیان کردند: «ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین نیز بهزودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامیبا این انگلهای خائن آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن کرد؛ و بهدنبال آن، برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع روابط با ابرقدرتها خصوصاً آمریکا کنند.»
ایشان در این پیام اضافه کردند: «صدام حسین همچون شاه مخلوع، چهره قبیح غیراسلامیو غیرانسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول کرد و با علمای اسلام آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند.» رهبر فقید کشورمان تصریح کردند که صدام «باید بداند که با این اعمال ضداسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود میکند.»
امام امت همچنین خطاب به مردم عراق متذکر شدند: «بهپاخیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همهچیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامیخود قطع کنید.» ایشان صدام را «سفاک» توصیف کردند و از ارتش عراق خواستند که از «این مخالف اسلام و قرآن» اطاعت نکنند و «دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده» قطع کنند.
امام (ره) یک روز بعد در پیامیکه مخاطبش ملت ایران بودند در واکنش به اخراج ایرانیان از عراق، حکومت عراق را «رژیم منحوس بعث» توصیف کردند که «خود را برای معارضه با اسلام و مسلمین آماده کرده است». معمار انقلاب اسلامیتاکید کردند که «ملت مسلمان ایران و عراق، سردمداران آنان را بهجای خودشان مینشانند و آنان را از صحنه خارج و بهدست فراموشی تاریخ میسپارند.»
امام خمینی، صدام را «در معرض هلاک» دانستند و تاکید کردند که وی در عراق مشغول «جنایت» است و «دستش تا مرفق به خون جوانان غیور عراق آلوده است.» ایشان حکومت صدام را «دشمن مردم عراق» و «رژیم منحوس بعث» و «رژیم فاسد» توصیف کردند و ابراز امیدواری کردند که «چون رژیم شاهنشاهی به زبالهدان تاریخ افکنده شود.»
رهبر فقید انقلاب اسلامیچند روز پس از این پیام یعنی در بیست و هشتم فروردین در سخنانی دولت عراق را فاقد پشتوانه مردمیو «پوسیده» خواندند و افزودند: «این صدام حسین عقلش هم خیلی عقل درستی نیست؛ پوسیدهاند اینها. حالا هی نقشه میکشد برای اینکه ما چه و فلان. اینها میخواهند به همان زمان جاهلیت برگردند که قوای عربی باشد و اسلام از آن خبری نباشد. تازه اینها اعتقاد به اسلام ندارند.»
این مرجع تقلید بزرگ شیعه در سخنرانی خود در اردیبهشت ۱۳۵۹ هشدار دادند: «حرام است بر آنها که یک قدم دنبال این شخص لعین [صدام] باشند. باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامیکنند و حکومت خودشان را اسلامیکنند و قواعد هم اسلامیباشد.» ایشان همچنین در خردادماه به تبیین شباهتهای صدام با شاه ایران پرداختند و صدام را ـ همچون محمدرضا پهلوی ـ «نوکر» آمریکا دانستند.
رهبر فقید انقلاب اسلامیهمزمان با افزایش حملههای ارتش عراق به مناطق مرزی غرب ایران در مردادماه ۱۳۵۹ خاطرنشان کردند: «چطور من به دولت عراق بگویم دولت اسلامی؟ ما چطور میتوانیم دولت عراق را مسلم بدانیم؟ در صورتی که اسلحه میفرستد به ایران و دائما ایران را مورد هجوم قرار میدهد و برای آمریکا کار میکند؟»
حدود یکماه پیش از آغاز رسمیحمله عراق به ایران، آیتالله خمینی در سخنرانی دیگری، از استقرار «حکومت جابر و استبدادی» در عراق سخن گفتند.
صدام برای حمله به ایران، انگیزهها و اهداف فریبکارانهای داشت که از چشم تیزبین بنیانگذار جمهوری اسلامیایران مخفی نماند. حجت الاسلام سیدمحمود دعایی، سفیر وقت ایران در عراق، از پیغام صدام برای مذاکره با ایران در ابتدای سال ۱۳۵۹ روایت کرد. ایشان با اشاره به واکنش رهبر فقید انقلاب اسلامیبه این درخواست فریبکارانه، گفت: «عراقیها حسننیت ندارند و قصد فریب ما را دارند؛ من مصلحت نمیدانم در این شرایط، شخصی را از طرف خودم بفرستم.»
عبدالعلی بازرگان نخست وزیر دولت موقت نیز در خاطراتش با اشاره به رفتار تند و دوگانه صدام برای مذاکره با ایران، نوشت: «صدام از طریق سفیر ایران در عراق، به رهبر جمهوری اسلامیپیغام داده بود که «ما اولین کشوری بودیم که انقلاب شما را بهرسمیت شناخته و از آن استقبال کردهایم؛ چرا اینقدر در رادیوهای انقلابی شما برای خارج کشور، در جهت براندازی نظام ما و صدور انقلابتان تبلیغ میکنید؟ اگر بخواهید این تعرضات را تکرار کنید، ما ساکت نمینشینیم و جواب شما را با نیروی نظامیخواهیم داد».
ایشان واکنش امام خمینی به این درخواست را اینگونه توصیف کرد: «اعتنایی به حرفهایش نکنید؛ من با تهدیدهای او آشنایم.»
جنگ ایران و عراق که از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شده بود با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط دو دولت عملا از ۲۹ تیر ۱۳۶۷ به پایان رسید و مفاد آن به مرور زمان به اجرا درآمد.
امام خمینی(ره) در بخشی از پیامیکه در سالگرد کشتار خونین مکه و جمعه سیاه حجاج بیت الله الحرام صادر کردند با اشاره به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بیان کردند: «... اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامیکارشناسان سیاسی و نظامیسطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم. ... خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و (جام زهرآلود قبول قطعنامه) را سر کشیدهام! و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم.»
بازدید : 419
سه شنبه 31 شهريور 1399 زمان : 18:36